دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

مشتقات :4 و3- اسم زمان و اسم مکان

اسم زمان و اسم مکان از ثلاثی مجرد بر وزن « مَفعَل » و « مَفعِل » ساخته می شود به عنوان مثال از « عبد ، یعبد » اسم زمان و اسم مکان « مَعبَد » به معنای موقع و زمان عبادت یا به معنای جا و مکان عبادت است ، از « جلس ، یجلس » اسم زمان و اسم مکان « مَجلِس » به معنای موقع و زمان نشستن یا به معنای جا و مکان نشستن است .
اما از غیر ثلاثی مجرد همانند اسم مفعول مزید ساخته می شود و راه تشخیص آن معنای آن با توجه به جمله بکار گرفته است . پس اسم زمان یا مکان از « استخرج » می شود « مُستخرَج »به معنای موقع و زمان استخراج یا به معنای جا و مکان استخراج .
توجه : راه تشخیص اسم زمان از اسم مکان فقط معنی آن در جمله است .

سه‌شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۵

مشتقات :2- اسم مفعول

اسم مفعول از ثلاثي مجرد بر وزن « مفعول » ساخته مي شود به عنوان مثال از فعل « نصر - ينصر »اسم مفعول « مَنصور » مي باشد .
اما از ثلاثي مزيد و رباعي چيزي شبيه اسم فاعل مزيد است يعني اينکه :
1-حرف مضارعة را از ابتداي اولين صيغه ي فعل مورد نظر حذف و بجاي آن ميم مضموم « مُ » مي گذاريم .
2-دومين حرف اصلي را از آخر مفتوح مي کنيم .
مثال : از « استخرج » که اولين صيغه ي مضارعش « يستخرج » مي باشد ابتدا حرف « ي » را از اولش حذف وبجايش « مُ » مي گذاريم سپس دومين حرف اصلي از آخر را که « ر » مي باشد فتحه مي دهيم ، بدين ترتيب اسم مفعول آن « مُستخرَج » ساخته شد .

مشتقات :1- اسم فاعل

اسم فاعل به دو صورت مجرد و مزيد ساخته مي شود ؛
اسم فاعل مجرد از فعل ثلاثي مجرد بر وزن « فاعِل » ساخته ميشود به عنوان مثال از فعل « نصر ، ينصر » مي شود « ناصر » ، از فعل « حمد ، يحمد » مي شود « حامد »
اسم فاعل مزيد از فعل ثلاثي مزيد و رباعي بدين شيوه ساخته ميشود :
1- حرف مضارعة را از اول اولين صيغه ي فعل مورد نظر حذف مي کنيم و بجاي آن ميم مضموم « مُ » مي گذاريم .
2- دومين حرف اصلي از آخر را مکسور ميکنيم و ضمه ي آخر فعل را برمي داريم .
مثال : از فعل « استخرجَ » که ثلاثي مزيد باب استفعال است اولين صيغه ي مضارع آن « يستخرج » است که حرف مضارعة « ي » را از اول آن حذف مي کنيم و بجايش « مُ » قرار مي دهيم سپس دومين حرف اصلي از آخر را که « ر » مي باشد کسره مي دهيم پس اسم فاعل در اينجا « مُستخرِج » است.
نکته : اسم فاعل با اضافه شدن « ة » به آخر آن مونث مي گردد و مانند ساير اسم ها به صورت مثني وجمع نيز کابرد دارد .

شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۵

جامد و مشتق

اسم ها به دو دسته جامد و مشتتق تقسیم می شوند
مشتق به اسمی گفته می شود که از فعل گرفته شده و دارای وزن خاصی است مانند : مسجد که بر وزن مفعل است
واز فعل (سجد - یسجد ) گرفته شده
مشتق دارای انواعی است :1-اسم فاعل 2- اسم مفعول 3- اسم زمان 4 - اسم مکان 5 - اسم تفضیل 6 - صفت مشبهه 7 - اسم مبالغه 8 -اسم آلت
در آینده هر یک را مفصل شرح می دهیم
جامد اسمی است که از فعل گرفته نشده و دارای وزنی خاص نیست و معنای وصفی ندارد به عبارت ساده تر اسمی که مشتق نباشد ، جامد است مانند : رجل - کتاب

سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

محبت

از محبت خارها گل می شود

علامت های شناسایی اسم
از جمله علامت های شناسایی اسم 1-«ال»، 2- تنوین ، 3-« ة »، 4-« اء » و...
البته برخی اسم ها علامت خاصی ندارند مانند : ضمیر -اسم اشاره -اسم موصول - اسم شرط - اسم استفهام - ظرف
علامت های شناسایی فعل
از جمله علامت های شناسایی فعل ماضی این است که در آخر آن در صیغه ی اول مبنی بر فتحه است بدون اینکه
حرفی یا ضمیری به آن اضافه شود مانند : ذهبَ - اَکرمَ -إستخرجَ ؛ اما درصیغه های 2 و3 ضمیر«ا»،«و» ، در4
حرف«ت» - که علامت مونث است - ، در 5 حرف«ت» + ضمیر«ا» ، در6 ضمیر «نَ»،در بقیه ی صیغه ها به
ترتیب ضمیرهای «تَ ،تُما ،تُم ،تِ ،تُما ،تُنَّ ،تُ ،نا » می آید که معادل شناسه های فعل زبان فارسی است .
در ابتدای فعل مضارع یکی از حروف مضارعة « ی-ت-أ-ن» می آید - فعل مضارع چون معرب است انتهای آن حالت
ثابتی ندارد - .
اما آخر فعل امر همواره مجزوم به سکون یا حذف «ن» است بجز جمع مونث که مبنی است و نونش هیچگاه حذف نمی شود.
علامت های شناسایی حرف
حرف ها علامت خاصی ندارند وبلکه تعداد آنها محدود ومعدود است که می توان آنها را حفظ کرد بویژه پر کاربرترین آنها را.
85/4/14 روز گرامیداشت قلم







ارسال نظر


برای ارسال نظر کافی است : انتخاب شماره یک و سپس نظرتان را کادر مربوط بنویسید وانتخاب شماره دو وسپس شماره سه را کلیک کنید باتشکر فراوان از اظهار نظر شما
1- ( comment )
2-(other )
3-( publish your comment )

انواع کلمه

کلمه در زبان عربی به سه قسم تقسیم می شود: 1-اسم 2-فعل 3-حرف
اسم ، کلمه ای است دارا ی معنی بدون داشتن زمان که برای نامیدن کسی یا چیزی یا حالتی
بکار می رود مانند : رجل - جبل - عطش
فعل کلمه ای است دارا ی معنی و زمان که به سه دسته تقسیم میشود :1- ماضی 2- مضارع
3- امر
حرف کلمه ای است که به تنهایی بدون معنی وزمان است وبوسیله کلمه پس از خود
معنی پیدا می کند مانند : فی - و - الی و