سه‌شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۵

تبریک



عید سعید فطر را به همه ی شما دانش دوستان ،دانش آموزان و داوطلبان کنکور صمیمانه تبریک عرض می کنیم

شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

انواع جمله

جمله در زبان عربي داراي دو نوع است 1- جمله اسميه 2- جمله فعليه
جمله اسميه به جمله اي گفته مي شود كه با اسم شروع شده باشد
.الطالبُ مجتهدٌ .
به اسمي كه جمله ي اسميه با آن آغاز مي شود مبتدا گفته مي شود .
به بخش دوم جمله ي اسميه كه در مورد مبتدا توضيح يا خبري مي دهد خبر گفته مي شود
. مثال : الطالبُ ناجحٌ . الطالبُ جلس علي الكرسي . الطالبُ في الصفِ
.در همه ي جمله هاي بالا '' الطالب '' مبتدا ست
اما بخش دوم جمله يعني '' ناجح '' - " جلس علي الكرسي '' - '' في الصفِ '' در اين جمله ها خبر هستند زيرا توضيح وخبري درباره ي مبتدا مي دهند .نكته : مبتدا و خبر هر دو از نظر اعرابي مرفوع هستند .
جمله فعليه به جمله اي گفته مي شود كه با فعل آغاز شده باشد
.يجتهد الطالبُ
به اسمي كه انجام كار يا حالت را به آن نسبت مي دهيم فاعل گفته ميشود كه هميشه پس از فعل مي آيد و از نظر اعرابي هميشه مرفوع است
هر گاه فعل در انجام دادن كاري يا روي دادن حالتي بر اسمي اثر بگذارد آن اسم مفعول به ناميده مي شود كه از نظر اعرابي هميشه منصوب است
.مثال : جلس الطالبُ . يكتب الطالبُ الدرسَ
فعل = « جلس » و « يكتب » فاعل = « الطالب » در هر دو جمله
مفعول به = « الدرس » در جمله ي دوم

سه‌شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۵

اسم موصول

اسمي است براي ربط بين دو جمله يا شبه جمله و معناي آن به وسيله ي جمله يا شبه جمله ي پس از آن _ كه صله ناميده مي شود _ كامل مي گردد .
اسم موصول به دو دسته تقسيم مي شود :
1- اسم موصول خاص كه عبارتند از :
مذكر:الذي - اللذانِ / اللذينِ - الذينَ
مؤنث :التي - اللتانِ / اللتينِ - اللاتي
مثال :جاءَ الطالب الذي كتبَ درسَه . " آمد دانش آموزي كه درسش را نوشت ."
جاء الذي كتب درسه . " آمد كسي كه درسش را نوشت ."
2- اسم موصول عام ( مشترك )كه به دو شكل است :
* - عاقل ( انسان )مذكر و مؤنث : مَن
** -غير عاقل (حيوان و اشياء ): ما
مثال :جاء الطالب مَن كتب درسه . " آمد دانش آموزي كه درسش را نوشت ."
جاء مَن كتب درسه . " آمد كسي كه درسش را نوشت ."
اشتريتُ الكتابَ ما وصيَّتَ بهِ . "خريدم كتابي را كه سفارش كردي .
نكته : بايد توجه كرد كه مي توان به جاي موصولات خاص از موصول عام استفاده كرد .

دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۵

ضمیر

ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود و از تکرار آن جلوگیری می کند .
ضیر با اسمی که جانشین آن شده از نظر عدد ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و از نظرجنس

( مذکر و مونث ) واز لحاظ موقعیت ( غایب ، مخاطب ، متکلم ) مطابقت دارد .

ضمیر به دو دسته منفصل ( جدا ) و متصل (چسبان ) تقسیم می گردد .

منفصل مرفوعی : هو ، هما ، ... ،أنتَ ، أنتما ، ... ، أنا ، نحن * هیَ طالبة .*
منفصل منصوبی : إیاهُ ، إیاهما ، ...،إیاکَ ، إیاکُما ،...،إیایَ ، إیانا * إیاکَ نعبدُ . *

متصل مرفوعی : ا ، و ، ... ، تَ ، تما ، ... ، تُ ، نا * الطلاب ذهبواإلی المدرسة*
متصل منصوبی ومجروری : ه ، هما،...، کَ، کما،...، ی ،نا * أتممتُ علیکم نعمتی

یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۵

مشتقات : 7 - اسم تفضیل

اسمی است که برتری کسی یا چیزی را بر یک یا چند موصوف دیگر بیان می کند . اسم تفضیل

با صفت تفضیلی « تر » و صفت عالی « ترین » فارسی مطابقت دارد .
اسم تفضیل از فعل ثلاثی مجرد ساخته می شود ، مذکر و مونث آن وزن جداگانه دارد .
مذکر « أفعَل » مثلا از فعل « حَسُنَ ، یَحسُنُ » می شود « أحسَن » : نیکوتر ، نیکو ترین
مونث « فُعلی » مثلا از فعل « حَسُنَ ، یَحسُنُ » می شود « حُسنی » : نیکوتر ، نیکو ترین
نکته : اگر در جمله پس از اسم تفضیل حرف « مِن » بیاید اسم تفضیل به صفت تفضیلی « تر»

فارسی ترجمه می شود ، در غیر این حالت ، آن به صفت عالی « ترین » ترجمه می گردد .
مثال : « أنا أقدَرُ مِنک . »: من از تو تواناترم . « أنا أقدَرُ رجالٍ . »: من تواناترین مرد هستم

چهارشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۵

مشتقات : 6 - اسم مبالغه


صفت هایی هستند به معنای اسم فاعل ( کننده کار یا دارنده حالت ) که زیادتی صفت را می رسانند .
مثال : « کاذب » اسم فاعل : دروغگو اما « کَذّاب » اسم مبالغه : بسیار دروغگو
مشهورترین وزن های اسم مبالغه :
1- « فَعّال » مانند « غفّار» : بسیار آمرزنده ، « رزّاق »: بسیار روزی رسان
2- « فَعّالة » مانند « علّامة » : بسیار دانا ، « فهّامة » : بسیار دانا
نکته : فعل های متعدی یا فعل های دو وجهی ( لازم _ متعدی ) ساخته می شود

چهارشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۵

صفت مشبهة


این اسم دلالت بر ثبوت و دوام صفت یا حالتی دارد و با صفت مطلق یا ساده در زبان فارسی برابری می کند .

لازم به ذکر است که این نوع مشتق فقط از فعل لازم ساخته می شود .
اما پر کابردترین وزن های صفت مشبهة :
1- فَعیل = عَلیم ، حَکیم ،جدید ، شریف ، کبیر ، ضخیم ، حمید ، ...
2- فَعل = صَعب ، سَهل ، ضَخم ، عَذب ، شَیخ ، ...
3- فَعِل =خَشِن ، فَرِح ، فَطِن ، فَهِم ، ...
4- فَعلان = عَطشان ، جَوعان ، کَسلان ، غَضبان ، ظَمآن ، ...
5- فَعول = رَسول ، وَقور ، فَطور ، ...
6- فَعَل = حَسَن ، صَمَد ، ...
7- أفعَل - فَعلاء = أحمَر - حَمراء ، أسوَد - سَوداء ، أبیَض - بَیضاء ، أخضَر - خَضراء ، أعوَج -

عَوجاء ، أعوَر - عَوراء ، أحمَق - حَمقاء ، ...( هر گاه صفت بر رنگ و عیب دلالت داشته باشد مذکر بر

وزن « أفعَل » و مونث بر وزن « فَعلاء » می آید .)

دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

مشتقات :4 و3- اسم زمان و اسم مکان

اسم زمان و اسم مکان از ثلاثی مجرد بر وزن « مَفعَل » و « مَفعِل » ساخته می شود به عنوان مثال از « عبد ، یعبد » اسم زمان و اسم مکان « مَعبَد » به معنای موقع و زمان عبادت یا به معنای جا و مکان عبادت است ، از « جلس ، یجلس » اسم زمان و اسم مکان « مَجلِس » به معنای موقع و زمان نشستن یا به معنای جا و مکان نشستن است .
اما از غیر ثلاثی مجرد همانند اسم مفعول مزید ساخته می شود و راه تشخیص آن معنای آن با توجه به جمله بکار گرفته است . پس اسم زمان یا مکان از « استخرج » می شود « مُستخرَج »به معنای موقع و زمان استخراج یا به معنای جا و مکان استخراج .
توجه : راه تشخیص اسم زمان از اسم مکان فقط معنی آن در جمله است .

سه‌شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۵

مشتقات :2- اسم مفعول

اسم مفعول از ثلاثي مجرد بر وزن « مفعول » ساخته مي شود به عنوان مثال از فعل « نصر - ينصر »اسم مفعول « مَنصور » مي باشد .
اما از ثلاثي مزيد و رباعي چيزي شبيه اسم فاعل مزيد است يعني اينکه :
1-حرف مضارعة را از ابتداي اولين صيغه ي فعل مورد نظر حذف و بجاي آن ميم مضموم « مُ » مي گذاريم .
2-دومين حرف اصلي را از آخر مفتوح مي کنيم .
مثال : از « استخرج » که اولين صيغه ي مضارعش « يستخرج » مي باشد ابتدا حرف « ي » را از اولش حذف وبجايش « مُ » مي گذاريم سپس دومين حرف اصلي از آخر را که « ر » مي باشد فتحه مي دهيم ، بدين ترتيب اسم مفعول آن « مُستخرَج » ساخته شد .

مشتقات :1- اسم فاعل

اسم فاعل به دو صورت مجرد و مزيد ساخته مي شود ؛
اسم فاعل مجرد از فعل ثلاثي مجرد بر وزن « فاعِل » ساخته ميشود به عنوان مثال از فعل « نصر ، ينصر » مي شود « ناصر » ، از فعل « حمد ، يحمد » مي شود « حامد »
اسم فاعل مزيد از فعل ثلاثي مزيد و رباعي بدين شيوه ساخته ميشود :
1- حرف مضارعة را از اول اولين صيغه ي فعل مورد نظر حذف مي کنيم و بجاي آن ميم مضموم « مُ » مي گذاريم .
2- دومين حرف اصلي از آخر را مکسور ميکنيم و ضمه ي آخر فعل را برمي داريم .
مثال : از فعل « استخرجَ » که ثلاثي مزيد باب استفعال است اولين صيغه ي مضارع آن « يستخرج » است که حرف مضارعة « ي » را از اول آن حذف مي کنيم و بجايش « مُ » قرار مي دهيم سپس دومين حرف اصلي از آخر را که « ر » مي باشد کسره مي دهيم پس اسم فاعل در اينجا « مُستخرِج » است.
نکته : اسم فاعل با اضافه شدن « ة » به آخر آن مونث مي گردد و مانند ساير اسم ها به صورت مثني وجمع نيز کابرد دارد .

شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۵

جامد و مشتق

اسم ها به دو دسته جامد و مشتتق تقسیم می شوند
مشتق به اسمی گفته می شود که از فعل گرفته شده و دارای وزن خاصی است مانند : مسجد که بر وزن مفعل است
واز فعل (سجد - یسجد ) گرفته شده
مشتق دارای انواعی است :1-اسم فاعل 2- اسم مفعول 3- اسم زمان 4 - اسم مکان 5 - اسم تفضیل 6 - صفت مشبهه 7 - اسم مبالغه 8 -اسم آلت
در آینده هر یک را مفصل شرح می دهیم
جامد اسمی است که از فعل گرفته نشده و دارای وزنی خاص نیست و معنای وصفی ندارد به عبارت ساده تر اسمی که مشتق نباشد ، جامد است مانند : رجل - کتاب

سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

محبت

از محبت خارها گل می شود

علامت های شناسایی اسم
از جمله علامت های شناسایی اسم 1-«ال»، 2- تنوین ، 3-« ة »، 4-« اء » و...
البته برخی اسم ها علامت خاصی ندارند مانند : ضمیر -اسم اشاره -اسم موصول - اسم شرط - اسم استفهام - ظرف
علامت های شناسایی فعل
از جمله علامت های شناسایی فعل ماضی این است که در آخر آن در صیغه ی اول مبنی بر فتحه است بدون اینکه
حرفی یا ضمیری به آن اضافه شود مانند : ذهبَ - اَکرمَ -إستخرجَ ؛ اما درصیغه های 2 و3 ضمیر«ا»،«و» ، در4
حرف«ت» - که علامت مونث است - ، در 5 حرف«ت» + ضمیر«ا» ، در6 ضمیر «نَ»،در بقیه ی صیغه ها به
ترتیب ضمیرهای «تَ ،تُما ،تُم ،تِ ،تُما ،تُنَّ ،تُ ،نا » می آید که معادل شناسه های فعل زبان فارسی است .
در ابتدای فعل مضارع یکی از حروف مضارعة « ی-ت-أ-ن» می آید - فعل مضارع چون معرب است انتهای آن حالت
ثابتی ندارد - .
اما آخر فعل امر همواره مجزوم به سکون یا حذف «ن» است بجز جمع مونث که مبنی است و نونش هیچگاه حذف نمی شود.
علامت های شناسایی حرف
حرف ها علامت خاصی ندارند وبلکه تعداد آنها محدود ومعدود است که می توان آنها را حفظ کرد بویژه پر کاربرترین آنها را.
85/4/14 روز گرامیداشت قلم







ارسال نظر


برای ارسال نظر کافی است : انتخاب شماره یک و سپس نظرتان را کادر مربوط بنویسید وانتخاب شماره دو وسپس شماره سه را کلیک کنید باتشکر فراوان از اظهار نظر شما
1- ( comment )
2-(other )
3-( publish your comment )

انواع کلمه

کلمه در زبان عربی به سه قسم تقسیم می شود: 1-اسم 2-فعل 3-حرف
اسم ، کلمه ای است دارا ی معنی بدون داشتن زمان که برای نامیدن کسی یا چیزی یا حالتی
بکار می رود مانند : رجل - جبل - عطش
فعل کلمه ای است دارا ی معنی و زمان که به سه دسته تقسیم میشود :1- ماضی 2- مضارع
3- امر
حرف کلمه ای است که به تنهایی بدون معنی وزمان است وبوسیله کلمه پس از خود
معنی پیدا می کند مانند : فی - و - الی و